برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 76
برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 85
سیگار فیلتر قرمز تنهای بد بو و یک اتاق خسته ی بی آب و جارو؛
یک لامپ صد از سقف آویزان به پایین یک آه پشت آه و بعدش کامِ سنگین
خودکار بیکی که سرش را من جویدم خیلی به شب سوزن زدم خیلی بریدم
گردو غبار روی میز سخت چوبی..اشک منو افتادنو اون عطر خوبی که کوکی های مرا سرگرم میکرد کودک که بودم گونه هایم شرم میکرد
از بوسه ی پنهانی همسایه گاهی ....گاهی سلامی مختصر گاهی نگاهی به عابران بی اخیال اشتباهی به بوی نعش تنگ در اطراف ماهی...به خط خطی های...
وقتیکه...برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 83
.......
وقتیکه...برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 81
از آدم خوشبخت میترسم
اونقدر افتادم دیگه حتی
از ارتفاع تخت میترسم
......
وقتیکه...برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 95
من قول دادم ابروت باشم
وقتی که گفتی آخر خطی...
خواستم که نقطه ی شرو(ع)ت باشم
شاید یه کم دیوونگی کردم
من اعتمادم به تو محکم بود
تو دوستم داشتی ولی انگار
بازم یه چیزی بین ما کم بود
اندازه ای که تو،توانم بود
با چنگ و دندون پای تو موندم
من بر خلاف خواسته ام حتی
بازم توی دنیای تو موندم
"بخشی از یک ترانه"
وقتیکه...برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 81
آنچه خود ساخته روی سرش آوار شده ست
ذوقم از روز ازل کو شده،پنجره ای....
در دلم بود که تبدیل به دیوار شده ست
آنقدر راز نگهداشته ام،سینه ی من
نسخه ی دیگری از مخزن اسرار شده ست
.......
وقتیکه...برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 81
چه التماس مسمومی
تو به کُشتار این احساس
به قتل عشق محکومی
....ــ
وقتیکه...برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 149
تا خود ماهو بی هوا رفتم
با دلی تو حصار تنهایی؛
بعد تو، تا خود خدا رفتم
.....
وقتیکه...برچسب : نویسنده : mehdikazemi بازدید : 173